LBilogyy

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

۰۵
تیر

منبع:

https://2.darwinday.ir/

اروین نظریه خود درباره انتخاب طبیعی انواع(فرگشت یا تکامل از طریق انتخاب طبیعی) را بر پایه چهار اندیشه استوار کرد. اگر این اندیشه‌ها را در مورد جامعه‌ی خاصی مدرنظر قرار دهیم، به راحتی می‌توانیم استدلال‌های او را دنبال کنیم:

۱. زاد و ولد بیش از حد: زایش و تولید هر یک از انواع موجودات زنده، به‌حدی است که از میزان لازم برای بقای نسل آن تجاوز می‌کند.

هر جفت موش می‌تواند سالانه شش بار و هر بار شش بچه به وجود آورد. در عرض شش هفته، همین بچه موش‌ها قادرند به نوبه‌ی خود، تولید مثل کنند. می‌توانید تصور کنید اگر تمام بچه موش‌ها به حیات و تولید مثل خود ادامه می‌دادند، درحال حاضر چقدر موش وجود داشت؟

چرا کره زمین پر از موش نشده است؟ باروری یک جفش موش تا این حد زیاد است، با وجود این، شمار آحاد در مورد هر حیوانی که در نظر بگیرید، با توجه به این که کلیه نوزادان به سن تولید نمی‌رسند، گرایش تثبیتی دارد.

۲. تنازع بقا: شرایط محیط در امکان بقای موجود موثر است.

موجودات زنده و محیط، متقابلا بر یکدیگر تاثیر می‌گذارند. محیط منبع تغذیه موجود است، فضا و محل مساعد برای رقبا و دشمنان را در نیز خود پناه داده است. برای همین است که تمامی آحاد تشکیل‌دهنده‌ی یک جامعه، تا سن تولیدمثل، به زندگی خود ادامه نمی‌دهند.

امکان دارد موشی به وسیله یک پرنده گوشتخوار شکار شود. یا این‌که نتواند برای خود جفتی پیدا کند. و یا این‌که نتواند برای خود به اندازه کافی مواد غذایی فراهم آورد.

۳. چند تفاوت مهم: تمام آحاد تشکیل‌دهنده یک گروه مشابه نیستند و بعضی‌ها شانس بیشتری برای ادامه زندگی دارند.

هرگز دو موش، کاملا شبیه یکدیگر نمی‌شوند. تفاوت‌های چندی که این موش‌ها با هم دارند، شانس آن‌ها را در یک زمینه ادامه زندگی تغییر می‌دهد. موش‌ها، همه یک‌رنگ نیستند و بعضی‌ها رنگ تیره‌تری دارند.

بر روی یک زمینه تیره‌رنگ، موش‌هایی که رنگ روشن دارند، به راحتی مشخص می‌شوند. به همین سبب احتمال بیشتری وجود دارد که این موش‌ها، توسط جغد شکار شوند. در چنین شرایطی، موش‌های تیره‌رنگ خود را بهتر با محیط تطبیق می‌دهند و شانس بیشتری برای ادامه حیات و تولیدمثل دارند.

۴. مسئله وراثت:  بعضی از خصوصیات به نسل بعد منتقل می‌شود. بنابراین، برخی تفاوت‌‌ها میان موجودات، مربوط به وراثت است.

در مورد موش‌ها می‌توان به رنگ موی آن‌ها اشاره کرد. در منطقه‌ای که خاک تیره دارد. جانوران شکارچی موش‌هایی را که رنگ روشن دارند، بهتر می‌بینند. در نتیجه، احتمال دیده شدن موش‌های رنگ تیره کم‌تر است و آن‌ها شانس بیشتری برای بقا و تولیدمثل دارند و به احتمال زیاد، این خصوصیت، به نسل‌های بعدی نیز منتقل می‌شود. در این صورت، در نسل بعدی، شمار موش‌های تیره‌رنگ بیشتر خواهد شد.

اگر شرایط به همین نحو باقی بماند، شمار موش‌های تیره رنگ پیوسته در حال افزایش خواد بود. بعد از چند نسل، این احتمال کاملا وجود دارد که تعداد موجودات دارای سازگاری بیشتر با شرایط محیط، افزایش یابد. داروین این فرآیند را انتخاب طبیعی می‌نامد.

از طریق انتخاب طبیعی، می‌توان توضیح داد چگونه به موازات سازگاری بیشتر و بهتر موجودات با محیط خود-که به تدریج حاصل می‌شود- خصوصات جمعی آن‌ها تغییر می‌کند.

بید فلفلی: تغییر ناشی از زمان نمونه‌ای از انتخاب طبیعی که خصایص جمعیتی موجودات را تغییر می‌دهد.

این نوع حشره(بید فلفلی) در انگلستان فراوان است و پرندگان زیادی از آن‌ها تغذیه می‌کنند. پرنده‌ها، این حشرات شب‌پرواز را روزهنگام، زمانی که بر ری درخت‌ها مشغول به استراحت هستند، شکار می‌کنند.

در قرن ۱۹، شرایط زیستی این پروانه‌ها بطور تاثرآوری تغییر پیدا کرد.

پیش از انقلاب صنعتی، تنه درختان از انبوهی این حشرات خاکستری می‌زد. اما در اواخر قرن نوزده، ترشحات و دود کارخانه‌ها، قسمت اعظم این پروانه‌ها را از بین برد و در بیشتر مناطق صنعتی درخت‌ها از رنگ سیاه پوشانده شدند.

حالا این شرایط دوگانه زیستی را با یکدیگر مقایسه کنید، در هر دوره کدام یک از حشرات شانس بیشتری برای ادامه حیات و تولیدمثل دارند؟



  • محمدرضا رستمی